یا سریع الحساب

   

هر شروعی قبل از اینکه با یک قدم آغاز شود با قوت گرفتن یک انگیزه شروع میشود. انگیزه ای که تو را به هر بهانه و دلیلی وادار به نوشتن میکند . گاه داشتن یک قلم خوب و گاه تشویق اطرافیان. گاهی نیاز به داشتن یک هم صحبت و گاه داشتن یک اعتقاد راسخ برای نفوذ و ... آنقدر این دلایل زیادند که خود پستی جدا میطلبد اما روشن شدن این انگیزه، اشتیاق به داشتن را بیشتر از پیش میکند و اولین گام برای داشتن یک صفحه وبلاگی را شکل میدهد. از ساخت تا تعین اسم و دست کاری تنظیمات و پرتال شخصی تا نوشتن پست و نظر گذاشتن و لینک کردن سایر وبلاگ ها و الی آخر که حرفه هایی در جریان چم و خم هایش هستند .اما مسیر به سادگی تصورات ابتدایی ما نیست  ...

شاید اولین اتفاقی که در آغاز برای غالب وبلاگ نویسها رخ میدهد طرح یک پرسش است: “ علت حضور من در اینجا برای چیست؟ “‌ سوالی که پاسخش برای بعضی ها همچنان مجهول است و البته این الزاما معنی بدی نمیدهد اما پاسخ به این پرسش میتواند تثبیت کننده راهی باشد که نویسنده برای خود ترسیم کرده است. برخی ادبی، بعضی فلسفی و اغلب به صورت کوتاه، یک مطلبی را با عنوان“ درباره من“ میگذارند تا هر خواننده ای بتواند با انگیزه این حضور آشنا شود. انگیزه ای که اکثریت مطالب حول آن نوشته میشود. ایده هایی که به صورت خلاصه میشوند:‌ “عنوان وبلاگ“. به هر حال در ابتدای کار این تمام ذوق نویسنده است. ذوقی که با خواندن چند وبلاگ دیگر فروکش خواهد کرد و از خود خواهد پرسید: “‌تفاوت حضور من در این فضا با سایرین در چیست؟“ بعله!! سوال ازتمایز که پیش می آید، تلاش ها و ایده ها و انگیزه ها تغییر می یابد و چنانچه فرد نتواند این خط را برای خود واضح کند تمامی این ها رنگ می بازد.

شاید بتوان گفت رقابت برای متمایز شدن و یا بهتر دیده شدن، یک مسیر انحرافی از برای راهی ست که انتخاب کرده ایم و میتواند ما را از آنچه برای رسیدش دست به کار شده ایم دور سازد و یا تاثیری فراتر از باور ما بر زندگی واقعی مان داشته باشد.

پرانتز باز:  یکی از باورهای ما کاربران این است که با وجود تمام گستردگی های این فضا میخواهیم حائل بین حقیقت و مجاز را همچنان حفظ کنیم. منظور به پنهان یا آشکار بودن هویت نویسنده نیست بلکه به تاثیراتی ست که با تمام تلاش و کوششی هم که میکنیم باز هم موقع خواب به ذهنمان میرسد و یا هنگام تکلم از آنها استفاده میکنیم . سند میدهیم و نقل قول میکنیم . ما ناخواسته تحت الشعاع فعالیتهای خود و سایر وبلاگ نویسها هستیم. در مفید بودن برخی از مطالب و تصاویر شکی نیست ولی آیا همه آنچه را که میخوانیم و میبینیم مفید و یا مطابق نیازمان هستند؟ : پرانتز بسته !

نادیده گرفتن تاثیرات حضور و البته تفاوتهای فضای مجازی و بی پاسخ نگه داشتن سوالهای پیش رویمان و ناکامی در تامین تمایز و تفاوت با سایرین تنها چند تکه از پازلهای دور شدن از آرمان ها و انگیزه های ما ست. هرچند که همواره و برای همگان این مطالب صادق نیست و برخی از ما در میانه راه گمشده ذهنشان را می یابند و مسیرشان را تصحیح و یا تثبیت میکنند اما آفت های بی توجهی در این فضا برای کاربران کم نیست.  در هر حال گفت و شنودهای موجود در این عرصه بیشتر از توان و عهده من است و در واقع کار من نیست !

و اما اصل ماجرا ...

در نظر من پرسیدن سوال یکی از راه های حسابرسی به پرونده واژه ها و عبارتهای ماست. پرسش هایی برای تعیین نحوه حرکت ما.  هر از چندگاهی از خود بپرسیم " علت حضور من در اینجا برای چیست؟ " ، “چرا بخشی از عمرم را صرف این کار میکنم؟ “ “چه چیزی را به دست آورده ام؟“  “چقدر به آنچه میخواستم نزدیک شده ام؟“  و“ ...“ سوالهای که در لحظه به ذهنمان می رسد. شاید جوابمان نصف نمره باشد و شاید صد، شاید هم صفر اما اینجا قرار نیست صحبت از دلسردی و تعطیلی باشد. باید بهتر شد. شاید به قیمت کمتر نوشتن اما نوشتن.  در اوایل ورودم ، وبلاگ هایی را دیدم که پست آخرشان بود و همان اول یافتم که به راحتی میتواند گریبان گیر شود! پس به این نتیجه رسیدم که تا جایی که میشود نوشت، نوشت تا زمانی که فرصتش به پایان رسید دستانم خالی نباشد. البته نه به هر قیمتی. نباید هر آنچه به قلم ذهن خطور میکند بر صفحه مانیتور تایپ شود بلکه باید همانطور که در دنیای واقعی راز نگه دار حرف های خام و ناپخته خود و دیگران هستیم اینجا هم همانگونه باشیم تا خامی حرفهایمان کام کسی را بی جهت تلخ نکند .

  • گاه مطلبی برای نوشتن پیدا نمی شود . گاهی عکس دلخواه یافت نمیشود . گاه ایده هست و واژه نیست و گاه همه چی روبه راه و تکمیل است اما عقل اجازه انتشار نمیدهد و گاه ...  عکس العمل ما در مقابل این گاه های سرزده چیست؟؟

خلاصه آنکه شما خود در جریان هستید اما در بازخوانی پرونده وبلاگ نویسی هایمان، به آرمان ها و اهداف مان نگاهی بیاندازیم تا یادمان بیاید غرض ما از ساخت این ارتباط چه بوده است تا اگر نیازمند بازنگری و اصلاح است عقب نمانیم.  فکر کنیم به نقدهایی که نوشتیم، به اشخاصی که پای میز محاکمه نوشته هایمان آوردیم، تشویق ها و لایک هایی که کردیم، مطالبی را که خواندیم، تصاویری که دیدیم و نظراتی که دادیم. حالا دیگر این پرونده خواهی ناخواهی جزو اعمال ماست و میتواند تبدیل به یک حسنه و یک عمل صالح شود به شرط یافتن راهش.

چندی پیش یکی از اهالی فانوس جزیره پستی را در رابطه با فضای مجازی گذاشته بودند که در آن به ضرورت استغفار در این عرصه اشاره ای کردند. درست هم اشاره کردند. باشد که بخش تاریک کاربری ما به بهانه روشنایی این استغفار، روبه راه شود و نورانی.

در سالی که برای " نیمه " گذشت، با بزرگواران و نویسندگانی آشنا شدیم که بهره ها از نوشته هایشان بردیم. با برخی ها به فکر فرو رفتیم و با بعضی ها هم شاد شدیم. گاهی در حکم تلنگر بودند و گاهی هم در جایگاه آموزش. در هر صورت در همینجا از تمامی کسانی که ما را در این فضا یاری کردند کمال تشکر را داریم.

باشد که بتوانیم بهره هایمان از حق را بیشتر از پیش کنیم . با وحدت و استقامت

------------------------------------------

پ.ن1: این پست در جهت تایید برخی دلسردی ها نیست. بلکه صرفا تلنگری برای بازبینی عملکردمان می باشد .

پ.ن2: مایه خوشحالی ست که سوالهایی که در این رابطه از خودتان بارها و بارها پرسیده اید برای ما هم ارسال فرمایید تا ما هم در این بازنگری آنها را در نظر بگیریم .تشکر

از یاد نبریم

در مجاز حضور ما،

حقیقت حضورش

ذره ای خدشه برنمیدارد