نیمه

یادآور اندیشه

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

بودنی همیشگی

هو السمیع البصیر

 

 نه اینکه مشکلات نباشد

و نه اینکه ما در رفاه و بی خیال باشیم

و از هر آنچه بر مملکتمان می گذرد بی خبر  .

 

ما هستیم . در زندگی عادی خودمان ولی گوش به زنگ و حواس جمع.  حواسمان به تحلیل ها و حرف ها، به ارزش بی قیمت یک استقلال، به اینکه هرچه دلخوری و نگرانی و رنجش است را فریادی کنیم بر سر آمریکا، بر سر کدخدای بی خدا ...

ما هستیم. در روزهای پر تکرار 22. که تکرارش نه تنها خسته مان نمی کند بلکه قلب هایمان را محکم و قدم هایمان را استوار تر می سازد برای حضوری دوباره . 

و ما به این بودن می بالیم .

به اینکه دلیل محکمی برای اثبات نظام هستیم

و حتی اگر سیاست در هاله ای از غبار فرو رود، ما با مشتانی گره کرده نور انقلاب را زنده نگه می داریم.

و نمی گذاریم کسی این حضور را خدشه دار کند تا خاطر رهبرمان را بیازارد

ما هستیم تا “‌امر ولی“‌ جاری باشد .

تا نظر لطف امام عصر (عج)‌بر ما باقی بماند

تا شرمنده شهدایی نباشیم که پای بقای ولایت خون دادند. شرمنده امام شهدا

هستیم تا ...

 

  این 37 امین سالگرد انقلاب

کامتان شیرین... 

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
تب باران

وقتی نویسنده ای

بسم الله

 

  واژه هایی که کنار هم می آیند :

واژه های خاکستری، سفید و حتی سیاه. برخی واژه ها اصالتا نورانی اند و برخی واژه ها اصالتا تاریک . و هنر بر این است که چگونه نور را در وسعت یک جمله و در قلمرو یک نوشته بتابانیم . 

برخی از نوشته ها دمادم صبح اند و برخی هم نزدیک غروب . برخی شب مهتابی اند و برخی هم روز آفتابی . نوشته های تاریک و بی نور به کنار...

و عجیب این است که حال نوشته ها به حال نویسنده ها ست. گاه گرم و محکم و گاه سرد و بی روح.  حتی گیج و سردرگم که نمیداند از کجا برود تا بفهماند چه می خواهد . این ها همه حال نویسنده ها ست که به مرزهای واژه ها رسیده است ...

و اما بعد ...

نوشتن هنری ست برای نورشناس شدن ...

قبل از آنکه به دیگران آن را نشان دهیم، بر گستره ذهن خود عرضه کنیم و از خود بپرسیم که به دنبال چه فهمی در این نوشته بودیم؟ ‌

بپرسیم تا راهنمایی شویم . تا اصلاح شویم به سمت بهترین ها

تا بیایبم که نوشتن چگونه باید باشد تا با شب های ظلمانی و گمراهی فاصله ای دراز داشته باشد.  چگونه از دمادم صبح به ظهر پرنور برسیم و چگونه غروب را به شب مهتابی و پرسکون مبدل کنیم . باید نوشت تا تفاوت شب و روز نوشته ها را تشخیص دهیم .  و اینکه اصلا روز نوشته کجاست و کدام واژه ها خاکستری اند و ....؟؟؟

باید نوشت تا نورپردازی در پهنای نوشته های خودمان را یادبگیریم. حالا با هر ضرورتی که قصد نوشتن داریم .

   

شاید نوشتن این باشد:   واژه هایی که کنار هم می آیند تا بمانند و بابی برای فهمیدن شوند که گاه حافظ و گاه یادآور روشنایی و نورهایی هستند که داشته ایم یا میخواهیم به آن ها برسیم .

نورهای فردی و جمعی

  

-------------------------------

این باشد مقدمه ای که تکمله اش را شما نوشته ای...

“ وقتی نویسنده ای“

۶ نظر