بسم الله الرّحمان الرّحیم

     

اندر احوالات این روزهای من یک فهم جدید در لابه لای روزمرگیهایم ... 

    

.. به تازگی ها گوشی اومده دستم که اوضاع ی جوریه!حس یک آرزو در وجودم سر میخورد و من در پی یافتنش به قلبم سرک کشیدم . کار او بود و شاخهای من در چند قدمی سبز شدن!!!

گویا مدتی ست قلبم هوای کتاب بودن به سرش زده است و مدام به ذهنش خطور میکند که کاش لایه لایه  بود و برگ برگ . برای خودش تصویر و تصور میکند یک قلب پر صفحه که به راحتی صفح میکند و صفح میشود و به جای تشریح در میان انگشتان انسانها در میان الفاظ و واژگان یک کتاب شرح میشود. شرحه شرحه شاید. و یا شاید لیاقت تشریح کردن

 هر از چند گاهی که لامسه سر انگشتانم لمس میکند صفحات لطیف یک کتاب را و چشمانم میخواند واژگان پر حرارت آن را، او آرزو میکند. گاه میخواهد به جای گوشهایم بنشیند تا بشنود ترنم فراز و فرودهای آن را و بعد به جای خود برود تا با تمام وجودش معنا هایش را در آغوش بگیرد.

به تازگی قلبم عجب تخیلاتی میکند . قبلا هواهای دیگری در سر داشت ولی گویا این روزها که هوای بارانی رجب به سرش خورده زیر و رو شده . نمیتوانستم تصور کنم قلب دارای صفحات نازک و لطیف را در آن هنگام که میخواهد بتپد و بتپد و بتپد تا آنکه از امیدهایش برایم تصویر کرد.1

"در هر تپشش لای هر برگه ای تکانی میخورد و شعاع نوری میدرخشد و واژه ای به جوشش می افتد و دوباره تپش بعدی و نسیمی در میان صفحات و یک درخشش به یاد ماندنی و روانه شدن واژه ای به سمت من و دوباره تپش و عطر درخشش یک واژه و بعد  ..." طعم شیرین این خیال و نگاه آرزومندانه ی یک تشریح در میان صفحات یک کتاب.

   

اندر احوالات این روزهای من ، قلبم به زیر باران رجب و من نظاره گر او و هر دو به امید داشتن یک صفح.

 

از پشت پنجره های خیالم  نوای آرزوهای تفصیلش به گوش میرسد. یک مقدمه مختصر از برای او . نه؟ یک کتابی قطور از برای او . نه؟ یک برگ ساده در کنار او. نه؟؟؟ دمی و فقط دمی بودن برای او؟؟؟ بعله!! مثل همیشه از خود گذشته و فداکار. میداند دمی از این بودن برای من کافی ست . برای تمام عمر من

از بعد آن گفت و گوهایمان به جای او میبینم. میخوانم و میشنوم تا بیشتر از پیش از شبیه کتاب شود. سطر به سطر و مکتوب . میخوانم تا جاهای خالی تاریک را بیابد و یک واژه نورانی برایش پیدا کند و بگذارد. تکرارش کند تا به سطر در آید و آنقدر بگوید تا مکتوب شود. او چه آرزوها که در سر ندارد!

منطقی ست!!! میخواهد شبیه کتاب شود تا رفیق کتاب باشد . او تشنه کمی انس و محبت است که در دستان من نیست که بیابد و این تشنگی دارد او راتبدیل میکند. شاید افسرده. شاید سنگ!!! ای وای من

نمیدانم از کی به یاد دارد این قیامت را . از کی دارد نقشه میکشد برای این قیام .

نمیدانم از کی دارد وضوی مرا تعقیب میکند. از کی دارد خود را به سینه ی تنگم میکوبد. نمیدانم از کی هوای آیه شدن را در سر دارد. نمیدانم ولی او خطا نمیکند...

 " قرآن بخوان که آن در تو قیامت میکند"

 شاید از آن موقع که شنید2 و یا از آن لحظه که خواند3. شاید به قسم مسلمانی ست که اینگونه است . دلش برای خودش می سوزد که هنوز منزلگاه ایمان نیست4...

او  تشنه راز نقطه  با ست و من اندر احوالات این روزهای خودم ...

  

بر روی دو زانو مینشیند و ادب میکند و سکوت به امید تداوم بارش باران های رجب5:

با لحنی آرام در پرده ای از نغمات، قاری میخواند و او :

   

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

یس .وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ

 بوی بهار می آید از پس گامهای رجب

 

  1. خوبی خلوت نشینی با خود این است که تصورات به راحتی انتقال داده میشود!! با کیفیت عالی

  2. یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ ﴿۶﴾. اى انسان چه چیز تو را در باره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته (۶)   سوره مبارکه انفطار

  3. وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ ﴿۱۸۶﴾

    و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزدیکم و دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت مى‏کنم پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد که راه یابند (۱۸۶)     سوره مبارکه بقره

  4. قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ وَإِن تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا یَلِتْکُم مِّنْ أَعْمَالِکُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿۱۴﴾ [برخى از] بادیه‏نشینان گفتند ایمان آوردیم بگو ایمان نیاورده‏اید لیکن بگویید اسلام آوردیم و هنوز در دلهاى شما ایمان داخل نشده است و اگر خدا و پیامبر او را فرمان برید از [ارزش] کرده‏هایتان چیزى کم نمى‏کند خدا آمرزنده مهربان است (۱۴)           سوره مبارکه حجرات
  5. وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۲۰۴﴾ و چون قرآن خوانده شود گوش بدان فرا دارید و خاموش مانید امید که بر شما رحمت آید (۲۰۴)               سوره مبارکه اعراف

     

+ دوست دارم

که قلبم

به جای یک قلب

یک کتاب باشد

لایه لایه، برگ برگ

اینگونه بیشتر احساس زنده بودن دارم

یک حیات ولی مکتوب

*** چون مهم بود 3 ستاره گذاشتم

این“من“ یک من نوعی ست و خود شخص من نیست .

همین .