یا ارحم الراحمین

گاهی خود روزمره شدن هم مکافاته ! دردسر داره که به یاد بیاری چیزهایی هست که خیلی وقته فراموش کردی .

گاهی اینقدر حالت گرفته است که هیچی سرحالت نمیاره . نه حرف زدن با رفقا ‏، نه خرید رفتن ، نه بازی کردن ! و نه حتی خوابیدن ...

گاهی خود آدم هم نمیدونه دقیقا ماجرا از چه قراره ولی ماجرایی هست!

گاهی وقتها گاه و بیگاه هایی هست که بی سرو صدا سرک می کشند و میاند داخل وجودت . ساکت و آروم یک جا می نشینند تا تو به خودت بیای و متوجه بشی که اون اینجا ست . به یاد بیاری که خیلی وقته روزمره شدی. خیلی وقته سرت شلوغه و وقت نداری ! خیلی وقته به نظر خودت بزرگ شدی و تو قلب آدمها کوچک . خیلی وقته که ....

راستی آخرین باری که خودت با خودت درباره خودت حرف زدی کی بوده؟ یادت هست؟  ....

و تو مدام از خودت میپرسی و میفهمی که چقدر دلت برای زندگی تنگ شده ! روزهایی که بیشتر برای وجودت وقت میذاشتی . نه برای اینکه تو چشم مردم خوب باشی . نه به خاطر اینکه زیبایی مو و لباست رو به رخ بکشی . نه ! روزهایی که تو به خاطر خودت زندگی میکردی . مهربون و مراقب . مراقب از اینکه حتی با نگاهت دلی رو بشکنی و یا حرفی بزنی که ندونی معناش چیه . مراقب اینکه هر روزت با دیروزت فرق داشته باشه . یک تغییر مثبت .

گاهی وقتها انسانها بزرگ میشن مثل ما و گاهی وقتها بزرگ میشن نه مثل ما !

نه مثل ما چون مثل ما از یاد نبردند که او هست . در همین نزدیکی . مراقب اند که یادشون نره . مراقب اند که ازش دورتر از همینی که هستند نشوند . مراقب اند که او را فدا نکنند. نادیده نگیرند و عظمت مهربانی اش را به ظاهر افراد نفروشند .

اینها بزرگ میشن نه مثل ما چون او را دوست دارند بیشتر از هر دوست دیگری.

و ما چقدر کوچکیم که بلد نیستیم بزرگ شیم......

مثل آنها!!!!