یا نور النور
سلام و بعد...
وقتی نور هست ، دانه به سمت آن رشدمی کند ، گیاه به قوت آن سبز می شود و عالمی به خاطر وجودش زندگی می کند. و تو در چنین عالمی ،جا پاهایت محکم است و با اطمینان بیشتری راه می روی . راه از چاه میشناسی و حرکت می کنی .
برای ما تصور اینکه زمانی بدون خورشید فرارسد سخت است ولی وقتی نه خورشید باشد و نه شمع و برقی برای روشنایی آن وقت است که ضرورت وجود نور را برای زندگانی بیشتر از پیش احساس می کنیم . چون وقتی نباشد ما در عین بودن نیستیم ! چراکه اثری از وجود نداریم ....
ولی ضرورت روشنایی برای وجود ما بیشتر و حیاتی تر از دنیای ماست . “ اندیشه انسان است که زندگی او را می سازد.“ و آیا ما برای اندیشه هایمان شمعی ساخته ایم؟ چراغی از علم که در وحشتهای تاریک ذهنمان روشنش سازیم؟ ماهی برای شب های درونمان؟ آیا ما برای اندیشه هایمان کاری کرده ایم؟؟؟؟
علم ، شناخت، دانش و یا هر چیز دیگری که اسم روی آن می گذاریم همگی نورهای ما هستند. نورهایی که نیمی از حرکت اند. نیمی از رسیدن و در واقع نیمی از رستگاری . الباقی در چرخش ما به سمت نور ، در تلاش ما برای رفتن و حرکت خلاصه میشود. نیمه روشن تر ، عمل به علم است .
و سعی نیمه بر آن است که برای این نیمه حیاتی ،جرقه ای باشد تاشمعی را روشن سازد و یا وجودی راپرنور .
پیشاپیش از همراهی شما سپاس گذاریم.
اینجا نیمه
خوش آمدید
لطفا با لبخند وارد شوید ...
خیلی خوب... احسنت...
خدا رو شکر که امثال شما هم در فضای مجازی هستن
فکر میکنم اولین بار بود که به وب شمااومدم خیلی خوشوقت هستم...
تعبیرتون در مورد علم و عمل بسیار زیبا بود من هم میخوام مطلبی رو عرض کنم:
علم به یک تعبیر نیمی از نور هست و عمل نیمه دیگر... اما به تعبیر توحیدی: علم تمام نور هست و عمل تلاشیست برای تجلی دادن این تمامیت نور به قدر طاقت و وسع عمل کننده...
از آشنایی با شما خوشحال شدم انصافا
یا علی