یا رب شهر الرمضان
از زمزمه های رجا و امید، آنگاه که خدا را به فضل واسعه اش میخواندیم، در کنار نهر رجب در پس هر خواندنی
و از روشنایی شادیهای شعبان المعظم، که دل در گرو نیمه ماه داشت ، با چشمانی منتظر در خلوتگاه های انس آن
حالا به انتهای مهمانی رسیده ایم. به پایان ضیافت الهی ...
...یادش بخیر
با هر مشغله و دل مشغولی که بود، در کنار هر کار و گرفتگی و دلتنگی ، رجب برایمان یک فرصت جدید بود تا از ابتدا شوق رسیدن را تمرین کنیم. برخی ها توانستند و بعضی ها هم نه اما همه یادشان بود که این روزها فرق دارد . شاید از حرا به بعد و یا شاید از شکاف دیواره کعبه بود که حالمان تغییر کرد . گوشمان تیز یک ضیافت شد...
یاد روزهای تکاپو و تلاش برای آماده سازی بخیر. همه دلتنگ آمدنش و لب ها گرم مناجات . روزهای آخر شعبان متفاوت تر از همیشه . اینبار با یارانی شهید به آغوش رمضان المبارک وارد شدیم . به قطعه ای از بهشت .
هوای گرم تابستان و روزهای بلند، حالا دیگر چه کسی ست که نداند “روزه در هوای گرم، جهاد است“ جهادی که ما با نفس خود داشتیم . هر کس با هر مشغله ای که داشت به استقبال روزه های گرم تابستانی آمد و خود را به نوازش نسیم بهاری قرآن سپرد. خنکای چشمه سارهایش از یادمان برد روزهای بلند کار را . دل در گرو نوای مناجات سحرگاهی بود و لب در اشتیاق گفتن " یا علی و یا عظیم..." بعد از نماز
یاد آن افطاری دادن ها که هرچه ساده تر بود صفایش بیشتر بود بخیر. یاد آن چشمان خواب آلود به سحری باز شده . یاد فکر ها ونقشه هایمان برای شبهای قدر . شبهای نورانی احیا :
“ حالا قرآن ها را در مقابل صورت باز کنید ...“ و تو مشتاق از اینکه چه صفحه ای باز شده از کلامی که این روزها بیشترین انس را با آن داشته ای. صداهای ملتمسانه ای که در گوش شب می پیچید: “ بک یا الله “ و حواسمان بود که دعایی از قلم نیفتد ...
یاد تمام روزهای خوب سرد شدن گناه و تلخ شدن مزه اش بخیر . یاد روزه هایی که تا سال بعد دیگر تکرار نمیشوند . یاد تلاش برای خواندن جزهای ناتمام و ...
اینک پایان مهمانی ست . از بعد از تشنگی ها و گرسنگی های تن و فضل و رحمت بی حد الهی . از بعد تمام نفس نفس زدن برای کمی بهتر بودن . از بعد تمام روزهایی که خواستیم برایمان فرق کند. چه کسی میداند این چندمین رمضان عمر ما خواهد بود؟؟؟
اینجا عید نماز و زکات. عید پاک شدن روح از لکه های گناه و فساد . عید درخشش نور فطرت.
عید فطرتان خجسته و مبارک
-------------------------------------------
پ.ن1: شاید با خود بگوییم که ما در ماه رمضان هم اینگونه نبودیم چه رسد به شعبان و رجب. ما خیلی از چیزهایی که باید باشم فاصله داریم اما حالا وقت دلسردی نیست بلکه زمان تلاش برای کم کردن فاصله است. امسال نبودیم و فرصت ارزشمندی را از دست دادیم . خب برای سال بعد تلاش کنیم . از همین حالا . به شکرانه این عید یک قرار خوب با خدا بگذاریم . چه بنده خوب خدا باشیم چه نباشیم . بگذاریم خوبی و بدی برایمان متمایز شود و کمی با قبلمان فرق کنیم .
پ.ن2: این ماه ما را عادت داد به شنیدن قرآن، سخنرانی و دعا. عادت کرده ایم که این یک ماه حواسمان جمع حریم های الهی باشد. حجاب بهتری داشته باشیم و یا نگاهمان به زمین خدا بیشتر از نا محرم باشد و یا کمتر با رفیق های نا اهل بگردیم و یا ... هرکس خودش بهتر میداند به چه چیزهای خوبی عادت کرده. باشد که این عادتها را در وجودمان تثبیت کنیم به جای آنکه به فراموشی بسپاریم ان شاءالله
برای من روزی بود مثل روزهای دیگه...